
بخش هشتم: سال هفتم جنگ (31/6/1365 ـ 31/6/1366)
سال سرنوشت
اگرچه جنگ در سال هشتم پايان يافت؛ ولي سرنوشت آن، در سال هفتم تعيين گرديد. پس از فتح فاو و انهدام وسيع ارتش عراق و تغيير توازن به نفع ايران، طرحريزي براي اجراي يك عمليات بزرگ و يكسره كردن كار جنگ شروع شد. منطقه عملياتي ابوالخصيب انتخاب گرديد تا جزيره فاو بهطور كامل تصرف شود، راه دريايي عراق از خور عبدالله مسدود گردد و بصره از جنوب به محاصره درآيد. در اين ميان، عواملي موجب تأخير در اجراي عمليات ميشد، از جمله اتكا سازمان رزم سپاه به نيروهاي مردمي، به طوري كه اجراي هرگونه عمليات قبل از حضور گسترده اين نيروها غيرعملي بود. همچنين، درخواست تجهيز حداقل پانصد گردان نيرو از دولت، عامل ديگري بود كه با توجه تحريمهاي اقتصادي عليه نظام جمهوري اسلامي و نيز اصلي نبودن مسئله جنگ در سرلوحه برنامههاي مسئولان كشور، تحقق آن دور از دسترس بود. همچنين، به اين علت كه جنگ با اتكا به نيروي پياده در برابر دشمن مجهز به سلاحهاي پيشرفته و زرهي، در تابستان جنوب بسيار دشوار بود، اجراي عمليات به تعويق افتاد. ناگفته نماند سلسله عمليات دفاع متحرك عراق كه به اشغال برخي از مناطق آزادشده انجاميد، نيروي خودي را ناچار كرد قبل از عمليات سرنوشتساز، مناطق اشغالي همچون مهران را بازپس گيرد.
به هر حال، طراحي عمليات در منطقه ابوالخصيب - كه قبل از شروع عمليات والفجر 8 آغاز گرديده بود - به تاكتيك ويژهاي اتكا داشت كه در طرحريزي عمليات محور اصلي محسوب ميشد. اين مهم لو رفت و بهطور مرموزي دشمن از تاكتيك ويژه عمليات آگاهي يافت. لذا با آغاز عمليات، دشمن تنگه مهم عمليات را بست. در نتيجه، اين عمليات كه پيشبيني ميشد سرنوشت جنگ را تعيين كند و به همين منظور از قبل والفجر 10 نام گرفته بود، با عدمالفتح روبهرو شد و به كربلاي4 تغيير نام يافت. موفقيت دشمن در اين عمليات كه آن را "حصادالاكبر" (دروي بزرگ) ناميده بود و ارتش عراق را به بازپسگيري فاو اميدوار كرده بود، سبب گرديد دشمن نقاط ضعف خود در عمليات كربلاي4 را نشناسد. متقابلاً، نيروي خودي با شناسايي نقاط ضعف دشمن، تنها ظرف 13 روز عمليات بزرگ كربلاي5 را طراحي و آماده اجرا كرد. عمليات كربلاي5 كه با استفاده از ضعف دشمن در شرق بصره طراحي شد، موجب گرديد نيروي خودي با حمله از شمال به جنوب در منطقه پنجضلعي و كانال ماهي، پهلوي دشمن را شكافته و آرايش او را به هم ريزد. اين عمليات كه با غافلگيري مطلق دشمن صورت گرفت، نتايجي در پي داشت كه سرنوشت جنگ را تعيين كرد. در اين عمليات كه 20 روز به طول انجاميد همچون عمليات فاو 50% ارتش عراق آسيب ديد؛ و بصره نيز در تهديد جدي قرار گرفت. البته در صورت تجهيز كافي سپاه به وسايل زرهي و هليكوپتر، از اين عمليات قطعاً نتايج بهتري به دست ميآمد. پس از شكسته شدن خطوط نفوذناپذير دشمن توسط نيروهاي پياده، اگر جبهه خودي به يگانهاي زرهي مجهز بود، امكان ادامه پيشروي و تعقيب دشمن تسهيل ميشد. همچنين، هوانيروز ميتوانست پيشروي نيروهاي خودي را پشتيباني كند.
سال سرنوشت
اگرچه جنگ در سال هشتم پايان يافت؛ ولي سرنوشت آن، در سال هفتم تعيين گرديد. پس از فتح فاو و انهدام وسيع ارتش عراق و تغيير توازن به نفع ايران، طرحريزي براي اجراي يك عمليات بزرگ و يكسره كردن كار جنگ شروع شد. منطقه عملياتي ابوالخصيب انتخاب گرديد تا جزيره فاو بهطور كامل تصرف شود، راه دريايي عراق از خور عبدالله مسدود گردد و بصره از جنوب به محاصره درآيد. در اين ميان، عواملي موجب تأخير در اجراي عمليات ميشد، از جمله اتكا سازمان رزم سپاه به نيروهاي مردمي، به طوري كه اجراي هرگونه عمليات قبل از حضور گسترده اين نيروها غيرعملي بود. همچنين، درخواست تجهيز حداقل پانصد گردان نيرو از دولت، عامل ديگري بود كه با توجه تحريمهاي اقتصادي عليه نظام جمهوري اسلامي و نيز اصلي نبودن مسئله جنگ در سرلوحه برنامههاي مسئولان كشور، تحقق آن دور از دسترس بود. همچنين، به اين علت كه جنگ با اتكا به نيروي پياده در برابر دشمن مجهز به سلاحهاي پيشرفته و زرهي، در تابستان جنوب بسيار دشوار بود، اجراي عمليات به تعويق افتاد. ناگفته نماند سلسله عمليات دفاع متحرك عراق كه به اشغال برخي از مناطق آزادشده انجاميد، نيروي خودي را ناچار كرد قبل از عمليات سرنوشتساز، مناطق اشغالي همچون مهران را بازپس گيرد.
به هر حال، طراحي عمليات در منطقه ابوالخصيب - كه قبل از شروع عمليات والفجر 8 آغاز گرديده بود - به تاكتيك ويژهاي اتكا داشت كه در طرحريزي عمليات محور اصلي محسوب ميشد. اين مهم لو رفت و بهطور مرموزي دشمن از تاكتيك ويژه عمليات آگاهي يافت. لذا با آغاز عمليات، دشمن تنگه مهم عمليات را بست. در نتيجه، اين عمليات كه پيشبيني ميشد سرنوشت جنگ را تعيين كند و به همين منظور از قبل والفجر 10 نام گرفته بود، با عدمالفتح روبهرو شد و به كربلاي4 تغيير نام يافت. موفقيت دشمن در اين عمليات كه آن را "حصادالاكبر" (دروي بزرگ) ناميده بود و ارتش عراق را به بازپسگيري فاو اميدوار كرده بود، سبب گرديد دشمن نقاط ضعف خود در عمليات كربلاي4 را نشناسد. متقابلاً، نيروي خودي با شناسايي نقاط ضعف دشمن، تنها ظرف 13 روز عمليات بزرگ كربلاي5 را طراحي و آماده اجرا كرد. عمليات كربلاي5 كه با استفاده از ضعف دشمن در شرق بصره طراحي شد، موجب گرديد نيروي خودي با حمله از شمال به جنوب در منطقه پنجضلعي و كانال ماهي، پهلوي دشمن را شكافته و آرايش او را به هم ريزد. اين عمليات كه با غافلگيري مطلق دشمن صورت گرفت، نتايجي در پي داشت كه سرنوشت جنگ را تعيين كرد. در اين عمليات كه 20 روز به طول انجاميد همچون عمليات فاو 50% ارتش عراق آسيب ديد؛ و بصره نيز در تهديد جدي قرار گرفت. البته در صورت تجهيز كافي سپاه به وسايل زرهي و هليكوپتر، از اين عمليات قطعاً نتايج بهتري به دست ميآمد. پس از شكسته شدن خطوط نفوذناپذير دشمن توسط نيروهاي پياده، اگر جبهه خودي به يگانهاي زرهي مجهز بود، امكان ادامه پيشروي و تعقيب دشمن تسهيل ميشد. همچنين، هوانيروز ميتوانست پيشروي نيروهاي خودي را پشتيباني كند.
به هرحال، عمليات كربلاي5 اگرچه ميتوانست نتايج بهتري داشته باشد، در عين حال دو نتيجه مهم را به دنبال داشت: اولاً بار ديگر به دنيا ثابت شد كه اگر حمايت خود را از عراق افزايش ندهند، عراق طرف بازنده جنگ خواهد بود. ثانياً به دنيا تفهيم كرد كه نميتوان خواستههاي ايران اسلامي را بهطور صددرصد ناديده گرفت، لذا از اسفند 1365 (دو ماه پس از عمليات كربلاي5) تلاش جهاني براي تهيه و تنظيم قطعنامه 598 آغاز شد و در پايان تيرماه 1366 به تصويب رسيد. همزمان تلاش آمريكا براي افزايش تحريم اقتصادي و تسليحاتي ايران نيز شدت گرفت. همچنين، در اواخر اين دوره قواي دريايي آمريكا و ساير كشورهاي بيگانه به خليج فارس وارد شدند تا ضمن مانور قدرت، پيروزيهاي پي در پي ايران در والفجر8 و كربلاي5 را كمرنگ كرده و از پيروزي مطلق ايران در جنگ جلوگيري كنند. اين اقدام دشمن كه نبردهاي خليج فارس را در پي داشت سبب تحقير نيروي دريايي امريكا و عزت نيروي دريايي سپاه شد.
از ديگر موضوعات مهم سال هفتم جنگ، تغيير جبهه اصلي از جنوب به شمال، از فروردين 1367 بود. دو مؤلفه زير سپاه را به اين نتيجه رساند كه منطقه نبرد را از جنوب به شمال منتقل كند:
1- با توجه به اينكه هدف استراتژيك جنوب، شهر مهم بصره بود و هورالهويزه، شرق بصره و شبهجزيره فاو به عنوان محورهاي وصولي به اين شهر شناخته ميشدند؛ و نيروي خودي هر سه راهكار را مورد استفاده قرار داده بود و راهكار ديگري كه دشمن آنرا نشناسد، وجود نداشت؛ براي شناسايي راهكار جديد و يافتن ابتكاري نو به زمان نياز بود. براي همين، سپاه ترجيح داد جبهه جديدي را بگشايد تا از دشمن زمان گرفته و در خلال آسيب رساندن به سازمان دشمن به طرح جديدي برسد.
2- سلطه ضعيف ارتش عراق بر كردستان عراق و قدرت نيروهاي كرد معارض عراقي سبب شده بود مناطق وسيعي در شمال عراق تحت نفوذ كردها باشد و آزادشده تلقي شود. به علت اينكه شهر بزرگي چون كركوك كه از نظر استراتژيك بعد از بغداد و بصره، سومين شهر مهم عراق شناخته ميشود، در جبهه شمالي قرار دارد، هرگونه عمليات خودي در جبهه شمالي كه سبب نزديكي قواي ايران به كركوك ميشد، مسلماً نتايج بزرگي را ميتوانست به دنبال داشته باشد؛ خصوصاً اينكه كردهاي عراقي تمايل خود را به نزديكي به ايران نشان داده بودند و در عمليات فتح1 كه قبل از عمليات كربلاي4 به اجرا درآمد، همكاري مؤثر خود را به اثبات رسانده بودند. به اين ترتيب، در هفتمين سال جنگ نيروهاي خودي (سپاه) در دو جبهه زميني (جنوبي و شمالي) و جبهه دريايي (خليجفارس) با عراق و امريكا نبرد كردند.
ماجراي مك فارلين كه در آبان 1365 به دستور امام و توسط آقاي هاشمي رفسنجاني افشا شد، فشار سنگيني را بر امريكا تحميل كرد. در پي اين افشاگري، موقعيت امريكا در منطقه خليج فارس به شدت متزلزل شد.
عراق نيز كه در عمليات والفجر8 غافلگير شده بود، اين غفلت را ناشي از اطلاعات انحرافي امريكا اعلام كرد. از سوي ديگر شوروي كه از برقراري ارتباط پنهاني امريكا با تهران بسيار نگران بود، از دو جهت درصدد بهرهبرداري برآمد. از يك طرف با نزديك شدن به عراق كوشيد اثبات كند كه شوروي همپيمان مطمئنتري است و از طرف ديگر با بمباران ايران (توسط نيروي هوايي عراق) به مسئولان جمهوري اسلامي تفهميم كند كه براي اينگونه روابط غرامت سنگيني بايد پرداخت.
در اين وضعيت، نظام اسلامي ايران كه بر سر سياست "نه شرقي، نه غربي" ايستاده بود و نميخواست سرنوشت جنگ را بيگانگان تعيين نمايند، ميكوشيد با مقاومت خود، روح اعتماد به نفس را به مسلمين و مستضعفين جهان القا كند؛ لذا از فشار شوروي واهمه نداشت. در اين ميان، دولت امريكا كه منافع خود را در خطر ميديد و امكان هرگونه عكسالعملي را از دست داده بود، از رقيب خود يعني شوروي تشكر كرد.
امريكاييها با اين تشكر كوشيدند ضمن عذرخواهي تلويحي از عراق، خشنودي خود را از بمباران شهرهاي ايران اعلام كنند تا به اين ترتيب، پاسخي به افشاي ماجراي مكفارلين داده باشند. بدين ترتيب پايتخت ايران و شهرهاي بزرگ كشور، دومين جنگ شهرها را تحمل كرد و در پائيز 1365 زير بمباران دشمن مقاومت نمود.
وضعیت سال هفتم جنگ
روزشمار سال هفتم جنگ
-وضعیت نظامی: وضعیت نظامی ایران، وضعیت نظامی عراق، عملیاتهای کربلای 4 ، کربلای 5 ، کربلای 10
-وضعیت سیاسی: وضعیت سیاسی ایران، وضعیت سیاسی عراق، وضعیت منطقهاي بین المللی، سیاست خارجی ایران،
-وضعیت حقوقی: صدور قطعنامه ۵۸۸ سازمان ملل، صدور قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل
-وضعیت اقتصادی: وضعیت اقتصادی ایران و عراق
:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسبها: بخش هشتم, سال هفتم جنگ
