دایره المعارف دفاع مقدس - موسوعة الحرب العراقیة الایرانیة - Encyclopedia of Iran Iraq war

جمعه بیست و نهم دی ۱۳۹۱
ن : محمد نصر

وضعیت نظامی  عراق در جنگ

وضعیت نظامی  عراق در جنگ

1-وضعيت نظامی عراق پیش از جنگ
2- وضعیت نظامی آغاز جنگ
ارزیابی استراتژی تهاجم سریع و برق آسا
1-2 محورهای تهاجم ارتش عراق
2-2 ارزیابی استراتژی نظامی عراق: تهاجم سریغ و برق آسا
3-2 حامیان نظامی منطقه ای و بین المللی عراق
3- وضعیت نظامی عراق در میانه جنگ
ارزیابی استراتژی تدافعی
4- وضعیت نظامی عراق در پایان جنگ
ارزیابی استراتژی تهاجمی
5- عراق و اسرای ایرانی
1-5 رفتار عراقي‌ها با اسيران ايراني در اردوگاه‌ها


1-وضعيت نظامی عراق پیش از جنگ
اگرچه آمار متفاوت و مختلفي در اين زمينه وجود دارد، اما در مجموع و بر اساس اطلاعات به دست آمده از طريق اسناد، اطلاعات فرماندهان اسير عراقي و ... استعداد ارتش بعث عراق، قبل از انقلاب اسلامي به شرح زير بود:
نيروي زميني: 175000 نفر
نيروي هوايي و پدافند هوايي: 22000 نفر
نيروي دريايي: 6000 نفر
پليس و گارد مرزي: 53000 نفر
چريك مسلح: 6000 نفر
نيروهاي نظامي عراق در قالب 3 سپاه (اول، دوم، سوم)، شامل 4 لشكر پياده، 3 لشكر زرهي، 2 لشكر مكانيزه و 12 تيپ مستقل، سازمان يافته بودند.
به دنبال تصميم صدام براي حمله به ايران در سال 1359، ظرف مدت كوتاهي استعداد ارتش را به شرح زير افزايش داد:
نيروي زميني: 195000 تا 220000 نفر
نيروي هوايي و پدافند هوايي: 25000 نفر
نيروي دريايي: 7000 نفر
پليس و گارد مرزي: 42000 نفر
چنان‍كه ملاحظه مي‌شود ارتش عراق قبل از جنگ، سازمان رزم خود را توسعه و گسترش داد و تغييرات زير را ايجاد كرد:
ـ تأسيس لشكر12 زرهي.
ـ تأسيس لشكر11 پياده با برداشت 3 تيپ از نيروي پليس.
ـ افزايش 12 تيپ مستقل به 15 تيپ با احضار متولدين سال‌هاي 1949 تا 1957.
نيروي فوق در قالب 3 سپاه (اول، دوم، سوم) شامل 12 لشكر، متشكل از 5 لشكر زرهي، 2 لشكر مكانيزه و 5 لشكر پياده و همچنين 3 تيپ نيروي مخصوص و نيروهاي گارد رياست جمهوري و حدود 20 تيپ مرزي سازمان يافته بود. استعداد نيروي جيش‌الشعبي عراق نيز حدود نيم ميليون نفر برآورد مي‌شد كه تا سقف يك ميليون نفر قابل افزايش بود.
نيروي هوايي ارتش عراق با 9 پايگاه هوايي و 14 اسكادران هواپيماي شكاري ـ بمب‌افكن و ترابري، داراي 366 هواپيماي نظامي، 400 هلي‌كوپتر و همچنين 400 توپ ضدهوايي و چند تيپ موشكي زمين به هوا بود. اين نيرو داراي 872 نفر خلبان عملياتي بود كه از اين تعداد حدود 450 نفر آنها قادر به پرواز با هواپيماهاي جنگنده بودند.
نيروي دريايي عراق در دو پايگاه اصلي در بصره و ام‌القصر استقرار داشت. تيپ 77 متشكل از چند مين‌روب و 4 كشتي كوچك پياده‌كننده نيرو در بندر بصره و تيپ هفتم دريايي متشكل از قايق‌هاي موشك‌انداز كه در بندر ام‌القصر مستقر بودند.
تانك‌ها: 3100 تانك شامل: تانك T-72 ساخت شوروي حدود 400 دستگاه؛ تانك T-62 ساخت شوروي حدود 1100 دستگاه؛ تانك T-55 ساخت شوروي حدود 1400 دستگاه؛ تانك T-54 ساخت شوروي حدود 100 دستگاه؛ تانك PT-76 حدود 100 دستگاه.
نفربرها: 2300 نفربر شامل: نفربر زرهي BMP-1 ساخت شوروي 500 دستگاه؛ نفربر زرهي VER-THP ساخت فرانسه 100 دستگاه؛ ساير نفربرهاي زرهي حدود 1700 دستگاه.
توپخانه: توپخانه صحرايي با 1500 قبضه توپ شامل توپ‌هاي 130، 132، 152 و 160 ميلي‍متري هويتزر ساخت شوروي؛ توپ هويتزر M-56 ساخت ايتاليا، توپ 100 ميلي‍متري خودكششي و 75 ميلي‌متري ساخت شوروي.
ضدهوايي: حدود 400 توپ ضدهوايي شامل توپ‌هاي 57، 37، 25، 85 و 100 ميلي‍متري ساخت شوروي. موشك‌هاي ضدهوايي با بُرد نزديك و بلند شامل حدود 60 موشك سام 7 و سام 9 و حدود 70 موشك با بُرد بلند شامل موشك‌هاي سام 2، سام 3، سام 6 و دو سكوي پرتاب موشك ساخت شوروي.
هواپيماها: 366 هواپيماي جنگنده، شامل: ميگ 21، 23، 24 و 25 ساخت شوروي؛ ميراژ فرانسوي F-1QES (45 فروند)؛ توپولف 16 و 22 و سوخوي 7 و 9 ساخت شوروي.
هلي‍كوپترها: 400 فروند (جنگي و ترابري) شامل MI-24 ساخت شوروي و 3426A فرانسوي.
همچنين تعدادي موشك هوا به هواي پيشرفته AA-2 و AS-R ساخت شوروي؛ موشك‌هاي ماژيك و اگزوست فرانسوي؛ چند فروند ناوچه رزمي و موشك‌انداز؛ قايق‌هاي توپ‌دار و كشتي؛ سلاح‌هاي سبك شامل تفنگ‌هاي 62/7 ميلي‍متري؛ خمپاره‌انداز120 و 82 ميلي‍متري و موشك‌انداز آرپي‌جي7 و ... از ديگر تجهيزات نظامي عراق به شمار مي‌روند.
تأمين‌كننده اصلي تسليحات عراق پيش از جنگ، اتحاد جماهير شوروي سابق بود كه حدود 75 تا 80 درصد تجهيزات نظامي اين كشور را تأمين مي‌كرد. پس از شوروي، فرانسه، چكسلواكي سابق، سوئد، برزيل و در دوران اخير، امريكا و انگليس از ديگر صادركنندگان اسلحه به عراق به شمار مي‌رفتند.
در سال 1358 (1978) عراق يك ميليارد و 122 ميليون دلار و در سال 1359 (1979) بيش از يك ميليارد و 200 ميليون دلار براي خريد اسلحه پرداخت.
تا سال 1358 حدود 1200 مستشار روسي و اروپاي شرقي و 150 مستشار كوبايي در ارتش عراق خدمت مي‌كردند و در حدود پنج هزار افسر عراقي در اتحاد شوروي آموزش مي‌‌ديدند.

2- وضعیت نظامی آغاز جنگ

استراتژی تهاجم سریع و برق آسا

1-2 محورهای تهاجم ارتش عراق
ارتش عراق متناسب با اهداف و بررسي و تحليل عواملي چون موقعيت جغرافيايي نوار مرزي و اولويت‌بندي اهداف ارضي، مانور گسترده‌اي را تدارك ديده بود. در گام نخست، در طراحي مانور ارتش عراق، مرز ايران و عراق به سه جبهه تقسيم شد:
ـ جبهه جنوبي: از مدخل ورودي اروند به خليج‌فارس تا دهلران
ـ جبهه مياني: دهلران تا جنوب دربنديخان
ـ جبهه شمالي: دربنديخان تا اشنويه
 سازماندهي ارتش عراق در حمله سراسري به مرزهاي ايران اسلامي مبتني بر ارزشيابي از مناطق مورد نظر و براساس جزئيات مانور، براي هر يك از يگان‌هاي عمل‌كننده تدوين و به آنها ابلاغ شده بود. سپس يگان‌ها با دريافت مأموريت‌هاي محوله، در سراسر مرز صف‌آرايي كردند.

ـ جبهه جنوبيجبهه جنوبي در استراتژي نظامي عراق اهميت بسياري داشت و تلاش اصلي ارتش بعث به شمار مي‌رفت. در اين جبهه، اهداف مهمي چون دزفول، انديمشك، اهواز، سوسنگرد، خرمشهر و آبادان قرار داشتند.
براساس طرح مانور ارتش بعث، هدف اصلي عمليات، كه جبهه جنوب بود، به عهده سپاه سوم عراق گذاشته شد. اين سپاه كه لشكرهاي 1 و 5 مكانيزه و لشكر9 زرهي را در اختيار داشت، براي شروع جنگ لشكر3 و 10 زرهي و تيپ33 نيروي مخصوص را ـ كه قبلاً در سازمان نيروي دريايي عراق بود ـ تحت امر خود گرفت.
محورهاي پيش‌بيني شده عمليات به وسيلة طراحان جنگ براي تهاجم يك ارتش كلاسيك، مبتني بر راه‌ها و معابر وصولي بود كه به طور طبيعي روش خاصي از تهاجم را ديكته مي‌كرد. از مشخصات بارز اين روش استفاده از جاده‌ها به منظور تردد وسايل زرهي و پشتيباني از تك بود. بر همين اساس، سپاه سوم عراق نيز متناسب با معابر موجود در جبهه‌هاي جنوب، مانور خود را به شرح زير طراحي كرد:
1ـ محور تنومه، شلمچه، خرمشهر:
هدف اصلي دشمن در اين محور، محاصره شهر خرمشهر، عبور از رودخانه كارون و محاصره و اشغال كامل شهر آبادان بود.
2ـ محور نشوه، جفير، اهواز:
هدف اصلي در اين محور، حركت به سمت اهواز بود. اين محور و محور خرمشهر ابتدا به لشكر5 مكانيزه واگذار شد تا حداكثر با چهار تيپ ضمن محاصره خرمشهر، عبور از كارون و محاصره آبادان و پاك‌سازي منطقه وسيعي از جنوب اهواز، خود را به اهواز رسانده و با لشكر9 زرهي الحاق كند.
3ـ محور عماره، چزابه، بستان، سوسنگرد:
اين محور از مهم‌ترين معابر وصولي به سمت مركز استان خوزستان، يعني اهواز به شمار مي‌رفت، بنابراين لشكر9 زرهي موظف شد ضمن تصرف شهرهاي بستان، سوسنگرد و حميديه، خود را به اهواز رسانده، در آنجا با ديگر يگان‌هايي كه از جنوب و شمال به اين نقطه مي‌رسيدند، الحاق كند.
4ـ محور فكه، شوش، دزفول:
پيشروي در اين محور به دليل گستردگي زمين و عمق اهداف، به دو لشكر1 مكانيزه و 10 زرهي واگذار شد كه هر دو مي‌بايستي از معابر فكه و اطراف آن وارد عمل مي‌شدند. لشكر1 مأموريت داشت پس از عبور از فكه به سمت رودخانه كرخه و شوش تك كرده، ضمن پشت سر گذاشتن رودخانه و قطع كردن جاده اهواز ـ انديمشك، محاصره اهواز را از طريق شمال كامل كند. لشكر10 نيز مأموريت داشت با پشت سر گذاشتن مرز در محور پاسگاه‌هاي شرهاني و بجليه، با دو فلش به حركت خود ادامه دهد: با فلش اول به پاك‌سازي عين‌خوش و دشت‌عباس بپردازد و سپس حركت خود را به سمت پل نادري روي رودخانه كرخه ادامه داده با عبور از آن، دزفول را محاصره كند و با فلش دوم در محور دهلران جناح مطمئني را برقرار سازد.
در مجموع سپاه سوم علاوه بر يگان‌هاي عمل‌كنندة فوق كه قرار بود هر يك در مراحل اوليه وارد عمل شوند، لشكر3 زرهي را نيز به عنوان احتياط در اختيار خود داشت تا در صورت لزوم وارد عمل سازد.

ـ جبهه ميانيسپاه دوم عراق، فرماندهي و هدايت عمليات را در اين جبهه به عهده داشت. براساس مأموريت و اهميت محور، لشكرهاي6 و 12 زرهي، 2، 4، 8 پياده و همچنين چند تيپ مستقل در اختيار اين سپاه قرار گرفت. در اين جبهه نيز متناسب با روح كلاسيك حاكم بر ارتش مجهز عراق، محورهاي عملياتي مشخص و براي هر يك اهدافي تعيين شد. هدف عمده در اين جبهه، تصرف بخش‌هايي از خاك جمهوري اسلامي بود تا امكان هرگونه واكنش از رزمندگان اسلام به سمت بغداد از بين برود و با تأمين بغداد، اهداف اصلي در جنوب بهتر پيگيري شود.
براي تأمين اين هدف، تنگه و گردنه پاتاق در عمق 50 كيلومتري خاك جمهوري اسلامي به عنوان نقطه‌اي كليدي و سوق‌الجيشي در نظر گرفته شده بود. طبق اين طرح فعاليت دشمن از شمال تا پل دوآب شامل ارتفاعات دالاهو و شاه‌نشين و از سمت جنوب تا ارتفاعات مهم كاسه‌گران گسترش مي‌يافت. بر اين اساس، اهداف ذيل در دستور كار يگان‌هاي سپاه دوم قرار گرفت:
1ـ محور قصرشيرين، سرپل ذهاب، پاتاق:
تصرف اين محور را كه مهم‌ترين بخش عمليات اين جبهه به شمار مي‌رفت، سه لشكر به عهده داشتند: لشكر6 زرهي مي‌بايست مستقيماً از محور خسروي وارد شده و ضمن اشغال قصرشيرين، تا سرپل ذهاب و گردنه پاتاق پيشروي كند. اين لشكر را از دو جناح، لشكرهاي4 و 8 پياده حمايت مي‌كردند. لشكر8 در شمال قصرشيرين، با هدف دشت ذهاب و شهر سرپل و لشكر4 نيز در جنوب قصرشيرين به سمت گيلان‌غرب، جناح راست را حفظ مي‌كرد.
2ـ محور مندلي، سومار، نفت‌شهر:
اين مأموريت به عهدة لشكر12 زرهي بود. به دليل نبود اهداف مهم در اين محور، مأموريت لشكر12 به شهرهاي مرزي سومار و نفت‌شهر و برخي ارتفاعات در شرق اين دو شهر محدود مي‌شد.
3ـ محور مهران:
اين محور با هدف تصرف شهر مهران و تسلط بر تنگه كنجانچم و در نتيجه قطع ارتباط جبهه جنوب و جبهه شمال، به لشكر2 پياده عراق واگذار شد.

ـ جبهه شماليمسئوليت اين جبهه بر عهده سپاه يكم عراق بود كه دو لشكر11 و 7 پياده را تحت امر خود داشت. اين سپاه مأموريت داشت ضمن حفاظت از منطقه و كنترل معارضين عراقي، نيروهاي ضدانقلاب را در وارد ساختن ضربه به جمهوري اسلامي ايران تجهيز، تقويت و هدايت كند و در صورت لزوم نيز برخي از ارتفاعات را به اشغال در آورد. يگان‌هاي تحت امر سپاه يكم، با وجود اهداف محوله، عملاً نقش احتياط نيروي زميني ارتش عراق را بر عهده داشتند.

2-2 ارزیابی استراتژی نظامی عراق: تهاجم سریغ و برق آسا
در مرحله نخست، برخلاف تصور رژيم عراق، ارتش اين كشور نتوانست به اهدافي كه مورد نظر دولت بعث بود
دست يابد. صدام قول تصرف سه روزه استان خوزستان را داده بود، اما 35 روز طول كشيد تا ارتش عراق توانست قسمت غربي شهر مرزي خرمشهر را تصرف كند. به اين ترتيب ارتش عراق
با وجود تصرف برخي از شهرها و ارتفاعات مرزي در غرب ايران، به خط پدافندي نامنظم، ناقص و آسيب‌پذيري دست يافت. در اين مرحله عراق حتي موفق نشد آبادان را كه يك شهر مرزي بود، به تصرف درآورد.

دلايل ناكامي 1ـ عدم شناخت از وضعيت روحي و انقلابي مردم ايران اسلامي.
2ـ رهبري موفق امام‌خميني در اين برهه و ايجاد آرامش در سطوح مختلف به منظور شكل‌گيري وضعيت جديد دفاعي بدون اتكا به نيروهاي كلاسيك.
3ـ حضور به موقع و كارساز نيروهاي مردمي تحت سازماندهي سپاه و شكل‌گيري نيروهاي مقاومت در محورهاي مختلف هجوم عراق.

3-2 حامیان نظامی منطقه ای و بین المللی عراق
مدارك و دلايل بسيار روشن و قاطعي وجود دارد كه از همكاري و مساعدت تعدادي از كشورهاي حاشيه خليج‌فارس، بعضي از كشورهاي خاورميانه، حتي تعدادي از كشورهاي عرب قاره افريقا و كمك‌هاي بي‌دريغ نظامي، تبليغاتي، تسليحاتي، اطلاعاتي، فني، آموزشي، تداركاتي و ... شوروي سابق، فرانسه، امريكا و ... به كشور عراق حكايت دارد. براي نمونه اظهارات برخي مقامات و بيانيه‌هاي رسمي اين كشورها و يا تحليل راديوها و خبرگزاري‌هاي وابسته به آنها، آن هم فقط در يك ماه اول جنگ آورده مي‌شود تا اين موضوع روشن و مستند گردد. گفتني است كه در اين زمينه از اطلاعات و بيانيه‌هاي دولت جمهوري اسلامي ذكري به ميان نيامده است، زيرا حجم اعترافات و مطالب ذكر شده به وسيلة بيگانگان ما را از استناد به آنها بي‌نياز مي‌كند.
دو روز پس از شروع تهاجم رسمي و گسترده عراق، راديو مونت‌كارلو در
1/7/1359 بيان مي‌كند كه: «ملك حسين شاه اردن از كشورهاي عربي خواست از عراق حمايت كنند.» همچنين راديو عراق در همين روز از قول ملك حسين نقل كرد كه: «ارتش اردن تمامي امكانات خود را در اختيار ارتش عراق، قرار خواهد داد.»
مجله اشترن چاپ آلمان در روز 2/7/1359 درباره كمك‌هاي انساني به عراق مي‌گويد: 45هزار نظامي هوادار شاه (محمدرضا پهلوي) در اردوگاه نظامي در خارج از كشور، همچنين 25هزار نظامي ديگر در كشورهاي هم‌جوار خليج‌فارس نظير بحرين و عمان و قريب سه‌هزار نظامي در كشور مصر در حال آماده‌باش كامل قرار دارند. آنها منتظر رسيدن علامت از واشنگتن هستند، زيرا براي شروع به تكنولوژي و تسليحات امريكايي نيازمندند.
راديو كلن در تاريخ 5/7/1359 به نقل از راديو ايران ـ سخنگوي شاپور بختيار ـ همكاري ضد انقلابيون ايراني با صدام را آشكار كرده و مي‌گويد: هزاران افسر و خلبان ايراني كه پس از سقوط رژيم شاه به عراق گريخته‌اند در بمباران ايران، با نيروي هوايي عراق همكاري دارند و رهبري آنها را ژنرال اويسي به عهده دارد.
راديو اسرائيل نيز در اين باره خبر داد: ژنرال‌هاي ايراني كه پس از انقلاب از ايران گريخته‌اند، اطلاعات جنگي در اختيار عراقي‌ها قرار داده‌اند.
خبرگزاري آسوشيتدپرس در تاريخ 5/7/1359 گزارش داد كه يك هيئت نظامي روسي به مدت سه روز وارد اردن مي‌شود. اين هيئت از تأسيسات نظامي و پايگاه‌هاي اردن كه ميگ‌هاي عراق در آن نگهداري و تدارك مي‌شوند، ديدن خواهد كرد.
اگرچه مسئولان امريكا مرتب بي‌طرفي خود را در جنگ متذكر مي‌شدند ولي نماينده امريكا در سازمان ملل متحد، دقيقاً يك هفته پس از شروع جنگ، صريحاً اعلام كرد: «اگر عراق از امريكا كمك بخواهد، امريكا هر گونه امكانات نظامي را در اختيار عراق قرار خواهد داد.»
خبرگزاري رويتر در تاريخ 6/7/1359 گزارش داد: خالد، شاه عربستان، طي يك تماس تلفني با صدام، حمايت خود را از عراق در جنگ با دشمن اعراب اعلام كرد.
تام روس سخنگوي پنتاگون در تاريخ 8/7/1359 اعلام كرد كه امريكا چهار فروند هواپيماي آواكس براي حفاظت از چاه‌هاي نفت منطقه در مقابل حمله هوايي احتمالي ايران به عربستان سعودي ارسال خواهد كرد ... اين هواپيماها تا زماني كه جنگ ايران و عراق ادامه داشته و موقعيت منطقه خطرناك باشد، در عربستان سعودي باقي خواهند ماند.
خبرگزاري فرانسه در تاريخ 8/7/1359 خبر حضور مستقيم نيروهاي نظامي اردن در صحنه جنگ را بيان كرد و گزارش داد: تيپ زرهي اردن مركب از حداقل 40 دستگاه تانك براي كمك به نيروي زميني عراق وارد خاك اين كشور شده است.
روزنامه واشنگتن پست در روز 8/7/1359 طي تحليلي مي‌نويسد: ... دولت‌هاي محافظه‌كار عرب با پيشروي نيروي عراق به عمق خاك ايران، با قاطعيت اعجاب‌انگيزي به حمايت از صدام برخاسته‌اند. عربستان سعودي، اردن، مراكش، قطر، كويت، امارات عربي متحده و يمن شمالي از نقش صدام نه تنها در خاورميانه بلكه در بين كشورهاي غيرمتعهد، پشتيباني مي‌كنند. بيش از همه شاه حسين، پادشاه اردن، به بسيج و پشتيباني از صدام مشغول است.
راديو اسرائيل به عنوان دشمن سرسخت و مخالف جدي جمهوري اسلامي نيز نمي‌تواند چشم بر اين واقعيت ببندد و طي تحليلي در همين روز ذكر مي‌كند: ... همة سعيِ اعراب، در مبارزه عليه ايران به كار گرفته شده است نه عليه اسرائيل.
لوماتن چاپ پاريس نيز در روز 8/7/1359 نوشت: سه كشور عربي عربستان سعودي، مراكش و اردن به طور رسمي كمك‌هاي نظامي خود را به عراق اعلام نموده‌اند و در كنار اين كشورها، موريتاني، يمن شمالي نيز آشكارا جانب عراق را گرفته‌اند.
ريموند بار نخست‌وزير فرانسه برخلاف عرف ديپلماتيك و قواعدِ حقوقيِ مورد توافق كشورها، طي مصاحبه با تلويزيون فرانسه در روز 9/7/1359 مي‌گويد: فرانسه نه تنها از نظر نظامي به عراق كمك مي‌كند، بلكه قراردادهاي اقتصادي و فرهنگي نيز با اين كشور دارد. فرانسه از هيچ ‌كسي در اين مورد درس نمي‌گيرد.
پس از تهاجم نيروي هوايي جمهوري اسلامي به پايگاه‌ها و مراكز نظامي عراق، شبكه تلويزيوني امريكا گوشه ديگري از كمك‌هاي انجام شده به عراق را آشكار كرده و مي‌گويد: عراق تعدادي از هواپيماهاي خود را به كشورهاي عربي اردن، عمان، كويت، يمن شمالي و امارات متحده فرستاده تا از حملات هوايي ايران در امان باشند.
خبرگزاري فرانسه به نقل از يك منبع آگاه نظامي در تاريخ10/7/1359 گوشه ناچيزي از كمك‌هاي شوروي به عراق را آشكار كرده و مي‌گويد: دو هواپيماي حمل و نقل شوروي حامل مقادير زيادي اسلحه و مهمات جنگي به سمت عراق پرواز كردند. همچنين اين خبرگزاري در همين روز به نقل از روزنامه وال‌استريت ژورنال بيان مي‌كند: طي چند روز اخير كاروان‌هاي مهمي از ارتش كويت حامل سلاح‌هاي جنگي و مهمات، وارد عراق شده است و از چند روز پيش نيروهاي كويتي، در يكي از جزاير نزديك شط‌العرب مستقر شده‌اند.
خبرگزاري آسوشيتدپرس در تاريخ 12/7/1359 از قول ملك حسين مي‌گويد: اگر كاري باشد كه من بتوانم انجام دهم، يك لحظه درنگ نخواهم كرد. اگر ضرورت داشته باشد، من به طرفداري از عراق، دخالت خواهم كرد.
اين خبرگزاري در تحليلي بيان مي‌كند: اردن به هواپيماهاي حمل و نقل عراقي، براي حفاظت از حملات هوايي ايران، در خاك خود پناهگاه داده است و اين در حالي است كه نشانه‌هاي روزافزوني از حمايت پشت پرده كشورهاي عرب از بغداد در جنگ 12 روزه خليج‌فارس ديده مي‌شود.
روزنامه‌ گاردين در روز 13/7/1359 نوشت: شاه حسين، پنج‌هزار نيروي اردني به عراق فرستاده است تا امور امنيت داخلي اين كشور را به عهده بگيرند. با اين جايگزيني، سربازان عراقي با فراغت در جنگ عليه ايران شركت مي‌كنند.
همچنين خبرگزاري فرانسه در همين روز گزارش داد: رئيس‌جمهور زامبيا طي تلگرافي به صدام حمايت كامل دولت و ملت خود را از عراق در جنگ با ايران اعلام كرد.
وزير دفاع امريكا نيز براي عقب نماندن از شوروي و اعلام حمايت از عراق در جنگ، در تاريخ 14/7/1359 مي‌گويد: امريكا تجهيزات رادار زميني مورد نياز عربستان سعودي را در اختيار آن كشور خواهد گذاشت تا جايگزين چهار فروند هواپيماي تجسسي حامل رادار شوند كه طي هفته جاري به رياض اعزام گرديده‌اند ... امريكا براي حفاظت از آبراه نفت‌رساني تنگه هرمز در صورت لزوم از نيروهاي دريايي خود، استفاده خواهد كرد.
خبرگزاري آسوشيتدپرس نيز در همين روز گزارش داد: چند كشتي اتحاد شوروي، مقدار زيادي تسليحات جنگي و وسايل يدكي را در بندر عقبه اردن تخليه كردند كه از راه زمين به عراق حمل شود.
همين خبرگزاري مي‌نويسد: روز گذشته، ملك حسين پادشاه اردن، در پايان سفر خود به عراق اعلام كرد كه كشور متبوع وي در جنگ ايران و عراق بي طرف نبوده و با تمام قوا از عراق جانبداري خواهد كرد. نخست‌وزير اين كشور طي فرماني، دستور داد تمامي هواپيماهاي حمل و نقل و كاميون‌هاي مجهز به يخچال فوراً در اختيار ارتش اردن قرار گيرد. از سوي ديگر فرودگاه امان براي پرواز جنگي در اختيار نيروي هوايي عراق قرار گرفت.
خبرگزاري رويتر در همين زمينه مي‌گويد: نيروهاي نظامي اردن به حال آماده‌باش در آمده‌اند تا عازم عراق شوند. اين نيروها كه مركب از واحدهاي مجهز به موشك‌هاي زمين به هوا هستند، عراق را تقويت خواهند كرد.
و نيز از قول شاه‌حسين مي‌آورد كه: ما آنچه را كه در قدرت داريم، به كار خواهيم برد تا عراق حقوق خود را در شط‌العرب (اروند رود) به دست آورد و سه جزيرة امارات متحده عربي بازپس داده شود ... ما در جهان عرب، با تهديدي جدي روبه‌رو هستيم.
همچنين راديو مسكو در تحليلي در اين روز از دخالت‌هاي آشكار و صريح امريكا در منطقه پرده برداشته و مي‌گويد: وزارت جنگ امريكا، حضور نظامي خود را در عمان، سومالي، كنيا و جزيرة ديه‌گو گارسيا توسعه داده است. ناوگان بزرگ نيروي دريايي امريكا و چند ناو هواپيمابر ضربتي، كشورهاي خليج‌فارس و درياي سرخ را تهديد مي‌كند.
كارتر رئيس‌جمهور امريكا در تاريخ 16/7/1359 در يك موضع‍گيري آشكار چنين گفت: چنانچه جنگ ايران و عراق توسعه يابد و ميانجي‌گري‌هاي فعلي تأثيري نداشته باشد، كشورهاي متحد امريكا در خليج‌فارس بايد جانب عراق را گرفته، از كمك مادي و معنوي به آن دريغ نكنند.
خبرگزاري آسوشيتدپرس در تاريخ 19/7/1359 اعلام نمود كه شاه اردن و علي‌عبدالله صالح، رئيس‌جمهور يمن شمالي، حمايت كشور خود را در تلاش مردم عراق براي بازپس‌گيري اراضي و آب‌هاي قانوني‌شان اعلام كردند. از سوي ديگر جمهوري دمكراتيك يمن جنوبي تسهيلات بندري خود را در اختيار كشتي‌هاي باري گذاشته است كه از راه بندر عقبه، كمك‌هاي نظامي و غيرنظامي را به عراق مي‌رسانند.
خبرگزاري فرانسه از نقش مستقيم شوروي در كمك‌رساني به صدام پرده برداشته و مي‌نويسد: نزديك به 40 فروند كشتي متعلق به شوروي و ساير متحدانش در بندر عقبه به سر مي‌برند تا براي دولت عراق، اسلحه و لوازم يدكي جنگي تخليه كنند.
روزنامه السفير در تاريخ 24/7/1359 نيز گوشه ديگري از كمك‌هاي اردن به عراق را ذكر كرده و مي‌نويسد: شاه حسين، لشكر سوم زرهي خود را از مواضعي در غرب اين كشور به عراق اعزام داشته و نيروهاي ديگر آن نيز به طرف مرز عراق با سوريه فرستاده شده‌اند... در حال حاضر 50 فروند جنگنده عراقي، در پايگاه هوايي الرزاق در اردن مستقر مي‌باشند.
هفته‌نامه فارن ريپورت چاپ لندن نيز در تاريخ 25/7/1359 مي‌نويسد: دو هفته قبل ملك خالد، شاه عربستان، به روس‌ها اجازه داد دو كشتي حامل سلاح را از بندر ينبع عربستان براي عراق، ارسال نمايند. اين تصميم پادشاه عربستان را پرنس فهد به مقامات روسي اطلاع داد و اضافه كرد كه كويتي‌ها نيز با فراهم كردن تسهيلات بندري، براي كشتي‌هاي حامل سلاح شوروي موافقت كرده‌اند.
ملك حسين در تاريخ 4/8/1359 راز ديگري را افشا كرد و ‌گفت: شوروي از من خواسته كه راه زميني بندر عقبه را در اختيار عراق بگذارم. او همچنين مي‌گويد: در اين جنگ ما با عراقي‌ها هستيم. زيرا از قوميت عربي نمي‌توانيم چشم‌پوشي كنيم ... ما آماده‌ايم با فارس‌ها بجنگيم، هرچند آنها برادران ديني ما هستند، ولي با وجود اين من شب‌ها اغلب نمي‌توانم بخوابم، زيرا اين فكر مرا آزار مي‌دهد كه اگر ارتش عراق شكست بخورد، كار ما نيز ساخته است.
براي مقايسه وضعيت عراق با وضعيت ايران كه امكان دريافت تجهيزات و سلاح از كشورهاي ديگر را نداشت، فقط به دو نقل قول كوتاه از راديو امريكا و راديو اسرائيل بسنده مي‌كنيم:
راديو اسرائيل در تاريخ 16/7/1359 بيان مي‌كند كه عراق از شوروي اسلحه دريافت مي‌كند و ... هيچ‌ كمكي حتي لفظي از طرف كشورهاي اسلامي و كشورهاي جهان سوم و كشورهاي عربي نسبت به ايران ابراز نشده است.
راديو امريكا در تاريخ 18/7/1359 مي‌گويد: ايرانيان اگر مايل باشند، مي‌توانند به جنگ ادامه دهند، اما به علت عدم تأمين نيازهاي جنگي و همچنين سرعت سلاح‌هاي زميني و هوايي خود بايد به جنگ‌هاي چريكي قناعت كنند. عراقي‌ها قادرند هر چه مي‌خواهند از منابع خارجي، از جمله فرانسه و شوروي دريافت كنند، اما ايراني‌ها نمي‌توانند.
اين قليل استنادها و دليل‌هاي ذكر شده فقط گوشة بسيار بسيار كوچكي از اعترافات حاميان صدام درباره همكاري آنها با رژيم متجاوز صدام حسين و تحريم ايران مي‌باشد و همه آنها نيز مربوط به يك ماه اول شروع تهاجم عراق به ايران است،‌ در صورتي كه اگر بنا باشد كليه اعترافات مبني بر ميزان و نوع همكاري‌ها و كمك‌هاي تسليحاتي، نظامي و اقتصادي آنها را به عراق ذكر كنيم قطعاً نياز به كتاب‌هاي قطور و پرحجمي دارد.
در يك جمله مي‌توان گفت غير از چند كشور مانند سوريه، ليبي و كره شمالي، كليه كشورهاي منطقه و ابرقدرت‌ها و سازندگان سلاح، در خدمت توان نظامي رژيم صدام قرار داشته و از هيچ گونه همكاري با وي دريغ نداشته‌اند. البته ميزان و نوع همكاري‌ها و ارسال تجهيزات اين كشورها به عراق متفاوت بوده و برخي از اين كمك‌ها از سطح بسيار بالاي علمي و تجهيزاتي برخوردار بود و از ساخت انواع بمب‌ها تا موشك‌هاي شيميايي دوربرد و ... را شامل مي‌شد؛ به نحوي كه در چند سال اخير سازمان ملل متحد براي محدود كردن توان تسليحاتي عراق فعاليت‌هاي دامنه‌داري را به انجام رساند.
همچنين لازم به توضيح است كه سرلشكر وفيق السامرايي مسئول بخش امور ايران در استخبارات نظامي وزارت دفاع عراق كه از سال 1978 در اين سمت مشغول كار بوده و پس از جنگ عراق و امريكا، براي حفظ جان خود به يك كشور اروپايي پناهنده شده است، در صفحة 143 كتاب خاطرات خود به نام "ويراني دروازه شرقي" درباره حضور سربازان كشورهاي ديگر در كنار ارتش عراق در جنگ با جمهوري اسلامي چنين آورده است:
كمك‌هايي كه عراق در طول جنگ با ايران دريافت نمود محدود به جنبه‌هاي مشخصي نمي‌شد بلكه اين كمك‌ها در همة زمينه‌هاي اقتصادي، نظامي و سياسي بود. يمن، تيپ پيادة "العروبه" را در طول جنگ با ايران به عراق فرستاده بود. اردن نيروي "اليرموك" را به عراق گسيل داشت و سودان، داوطلباني را اعزام نمود كه در منطقة شرق ميسان در خط مقدم جبهه، فعاليت مي‌كردند. از سوي ديگر، كليه كشورها جز كرة شمالي و گاهي چين و برخي كشورهاي عربي درهاي خود را بر روي ايران بسته بودند.

يكي از مهم‌ترين كشورهايي كه تسليحات عراق در طول جنگ را فراهم كرد، اتحاد جماهير شوروي سابق بود. هم به دليل قرارداد 15 ساله نظامي عراق و شوروي و هم به دليل نزديكي عراق به اين كشور، اتحاد جماهير شوروي سابق بخش اعظم نياز تسليحاتي عراق را تأمين مي‌كرد. بر اساس گزارش مجله نيوزويك پنجاه درصد از 84 ميليارد دلار هزينه سلاحي كه در طول جنگ به عراق فروخته شد، به وسيله روس‌ها تأمين شد. در مدتي كه شوروي (سابق) از تحويل مهمات توپخانه به عراق خودداري كرد مصر اين مأموريت را به عهده گرفت.
چين نيز يكي ديگر از كشورهايي بود كه عراق تجهيزات نظامي خود را از آن كشور خريداري مي‌كرد؛ از جمله اين سلاح‌ها تانك تي 55 است كه معادل بهبود يافتة تانك تي 55 شوروي است.
فرانسه در طول جنگ 6/16 ميليارد دلار سلاح پيشرفته، از جمله 133 فروند ميراژ اف ـ1 و موشك‌هاي اگزوسه به عراق فروخت. فرانسوي‌ها در سال 1984 با تحويل هواپيماهاي سوپراتاندارد به عراق، كه مجهز به موشك‌هاي اگزوسة هوا ـ دريا بودند، نقش بسزايي در هدف قرار دادن خطوط حمل و نقل دريايي به ويژه خطوط نفتي ايفا نمودند. فرانسوي‌ها در ساخت راكتورهاي اتمي و فراهم كردن زمينه دستيابي عراق به سلاح اتمي نيز نقش برجسته‌اي داشتند.
كمك‌هاي فرانسه به عراق تا آنجا پيش رفت كه فرستاده حكومت فرانسه در زمان رياست جمهوري والري ژيسكاردستن به عراق آمد و در ملاقاتي با وزير دفاع وقت عراق عدنان خيرالله به او اطلاع داد كه فرانسه به صورت جدي زمينه‌هاي اعطاي يك بمب اتمي به عراق را بررسي مي‌نمايد. مي‌توان براي مجبور كردن ايران به متوقف كردن جنگ، اين بمب را به هدف مشخصي پرتاب نمود.
برابر گزارش‌هاي موجود، امريكا در طي سال‌هاي 66-1361 معادل 5/1 ميليارد دلار تجهيزات الكترونيكي، انواع ماشين‌آلات، دستگاه‌هاي حساس و رايانه‌هاي فوق‌العاده قوي در زمينه توليد سلاح‌هاي شيميايي، موشكي و هسته‌اي را به دولت عراق فروخت. بعدها يك بازپرس كنگره امريكا كه مسئول بررسي عملكرد دولت امريكا در برابر عراق بود، گفت: دامنه وسعت انواع تجهيزات تكنولوژي حساسي كه از طرف دولت امريكا به عراق ارسال شده است، آدم را شوكه مي‌كند.
همچنين در گزارشي كه بعدها در تلويزيون اي.بي.سي امريكا پخش شد بر اين مسئله تأكيد شد كه شركت‌هاي امريكايي به طور قانوني و غيرقانوني، نوعي فناوري را در اختيار عراق قرار داده بودند كه اين كشور را قادر مي‌ساخت برنامه‌هاي توليد پيشرفته‌ترين جنگ‌افزارها را ادامه دهد. به گزارش روزنامه تايمز مالي چاپ انگليس، شركت امريكايي اينترنشنال سيگنال كنترل نيز در انتقال مخفيانه تكنولوژي ساخت بمب‌هاي خوشه‌اي به عراق دست داشت.
يكي از كشورهاي ديگري كه سلاح‌هاي مورد نياز عراق را تأمين مي‌كرد انگليس بود. برخي از كارخانه‌هاي انگليس در پي فروش سلاح به عراق سودآور شدند و حتي در سال 1988 ميلادي فروش اين اقلام به 2/1 ميليارد دلار رسيد. هم‌زمان انگليسي‌ها، دفتر خريد ايران در خيابان ويكتورياي لندن را از طريق سازمان اطلاعاتي M15 كنترل مي‍كردند و اطلاعات آن را در اختيار عراق قرار مي‌دادند.
آلمان‌ها نيز همانند فرانسه و انگليس، تجهيزات فراواني را در اختيار عراق قرار دادند. فناوري آلمان‌ها در زمينه توليد سلاح‌هاي شيميايي و موشكي بيش از ساير بخش‌ها به كار گرفته شد. بخشي از كارخانه‌هاي آلمان نيز به صورت انحصاري سلاح‌هاي مورد نياز صدام را مي‌ساختند.
برزيل، كلمبيا، اسپانيا و بسياري از كشورهاي ديگر همچون افريقاي جنوبي، اتريش، يوگسلاوي سابق و ايتاليا نيز به ميزان بسيار تسليحات شيميايي با تكنولوژي پيشرفته در اختيار عراق قرار دادند.

3- وضعیت نظامی عراق در میانه جنگ

ارزیابی استراتژی تدافعی
عراق بعد از فتح خرمشهر بازگشت نيروهايش را به مرزهاي بين‌المللي مطرح كرد و آتش‌بس را در مرحله بعدي قرارداد و بدون آنكه منتظر جواب ايران بشود، به سرعت بخشي از نقاط اشغال شده را تخليه كرد. البته برخي مناطق استراتژيك غرب كشور همچون ارتفاعات ميمك، قصرشيرين و قلاويزان در اشغال عراق باقي ماند و شهرهاي قصرشيرين، سومار، مهران و ... همچنان زير ديد و تير دشمن بود. در حقيقت، عمليات بيت‌المقدس، عراق را وادار به عقب‌نشيني سراسري كرد و ناچار به اقداماتي دست زد تا سه نقطه ضعف عمده خود را بپوشاند:
1ـ با اتخاذ خطوط پدافندي مناسب متكي به عوارض طبيعي در نوار مرزي از فكه به بالا، رخنه‌پذيري خود را منتفي كرد.
2ـ طول خطوط پدافندي خود را كاهش داد.
3ـ موجب صرفه‌جويي در نيرو و در نتيجه ايجاد نيروي احتياط متحرك در سپاه‌ها شد.
در اين مرحله از جنگ، عراق خواستار كوشش‌هاي ميانجي‌گرانه شد.

4- وضعیت نظامی عراق در پایان جنگ

ارزیابی استراتژی تهاجمی
 
ارتش عراق در ماه‌هاي پاياني جنگ بر ایران برتری داشت. مهم‌ترين عوامل اين برتري چنين بود:
1ـ اتفاق نظر بين‌المللي به ويژه شوروي و امريکا براي پايان دادن به جنگ.
2ـ استفاده وسيع عراق از سلاح‌هاي شيميايي و سکوت مجامع جهاني در برابر اين اقدام عراق.
3ـ بسته شدن راه‌کارهاي عملياتي و ضرورت يافتن راه‌کارهاي جديد که نياز به تجهيزات پيشرفته داشت و فن‍آوري آن در اختيار جمهوري اسلامي نبود.
4ـ عدم تمرکز تجهيزات نظامي موجود در کشور در سازماني که عمل کننده اصلي در جنگ بود (سپاه).
5 ـ مهم‌تر از همه، عقب‌ماندگي اساسي ايران از نظر تجهيزات نظامي پيشرفته بود. به ويژه بعد از سال 1363 به دو علت توازن ابزارهاي پيشرفته به نفع عراق سنگيني مي‌کرد: 1ـ تحريم همه‌جانبه کشورهاي جهان در واگذاري تجهيزات هر چند عمومي نظامي به ايران. 2ـ کاهش توان اقتصادي کشور براي خريد اقلام نظامي.
البته افزايش روزافزون توان نظامي عراق امر مبهمي نبود که ايران در ارزيابي‌هاي نظامي خود از آن غافل شده باشد، ولي توجه به يک امر مهم ضروري است و آن اينکه هم‌زمان با تحولاتي که با پيروزي‌هاي ايران در جبهه‌هاي جنگ حاصل شد ـ و بيشتر از خسارتي که ايران به ارتش عراق وارد کرد ـ نظام جهاني به تجهيز و تقويت عراق پرداخت. به عنوان مثال، پس از آنکه آشکار شد عراق توان پيشروي در خاک ايران را ندارد، فرانسه در بهمن 1359 اقدام به فروش هواپيماهاي ميراژ به عراق کرد. همچنين پس از آنکه توان نظامي ايران در طرح‌ريزي عمليات خيبر مشخص شد، سلاح‌هاي شيميايي به طور گسترده به عراق فروخته شد و براي فشار بيشتر به ايران و تهديد جريان فروش نفت و محدود ساختن منابع ارزي ايران، فرانسه هواپيماهاي سوپر اتاندارد و موشک‌هاي اگزوسه را به عراق فروخت. اين روند پس از عمليات بدر با فروش ميگ 25 روسي ادامه يافت و پس از عمليات کربلاي5 سلاح‌هاي شيميايي موثرتر و كشنده‌تر همچون سيانور، به عراق داده شد. در سال 1366 نيز با تغييراتي در بُرد موشک‌هاي اسکاد ـ بي، عراق توانست تهران و شهرهاي دورتر را هدف قرار دهد. در حقيقت تحولات نظامي عراق از توان داخلي آن کشور ناشي نمي‌شد بلکه قدرت‌هاي بزرگ اصلي‌ترين عامل در تجهيز و تقويت عراق بودند.
عراق، کشور توسعه نيافته‌يي كه در آغاز جنگ فاقد فن‍آوري پيشرفته نظامي بود، در طول جنگ از انواع سلاح‌ها و ادوات نظامي پيشرفته که داراي جديدترين فن‍آوري‌ها بودند، بهره‌مند شد. اين سلاح‌ها درپي هر پيروزي نيروهاي ايران در اختيار عراق قرار مي‌گرفت. همچنين، امريکا هم‍زمان با تحريم اقتصادي ايران در 3 آبان 1366، قطعات رايانه‌اي پيشرفته که عراق را قادر مي‌ساخت بُرد موشک‌هاي اسکاد ـ بي را به 1200 کيلومتر برساند، در اختيار اين کشور قرار داد. علاوه بر آن، ساير کشورها نيز در مقاطع مختلف انواع مهمات، خودرو، تجهيزات مخابراتي و ... را در اختيار عراق قرار دادند. اين در حالي بود که چند دفتر وزارتي و شرکت‌هاي دولتي ايران در کشورهاي غربي به ويژه انگلستان به بهانه خريد سلاح‌ براي ايران بسته شد. از سوي ديگر، ايران به طور کامل در تحريم تسليحاتي، تجهيزاتي و اقتصادي غرب و امريكا بود؛ حتي دولت سوئد براي جلوگيري از فروش قايق موتوري با ظرفيت پايين به جمهوري اسلامي، فشار زيادي به شرکت‌هاي سوئدي و مراکز ايراني در سوئد وارد آورد. همچنين هر بازرگان غربي كه احتمال داده مي‌شد واسطة خريد براي ايران است، دستگير مي‌شد و تحت فشار قرار
مي‌گرفت.

5- عراق و اسرای ایرانی
نظاميان عراقي‌ به هنگام اسير كردن ايرانی‌ها و قبل از ثبت نام آنها و اسكانشان در اردوگاه‌هاي ويژه، هيچ تعهدي براي حداقل جان اسيران نداشتند و مانعي بر سر راه خود براي شكنجه و آزار و اذيت اسيران نمي‌ديدند؛ زيرا صليب سرخ جهاني از اين اسيران آمار و نام و نشاني در دست نداشت و به همين دليل مرگ اسيران دردسري براي رژيم عراق و نظاميان آن ايجاد نمي‌كرد و موجب بازخواست احدي نمي‌گرديد. لذا مأموران عراقي‌ بدون هيچ دغدغه‌اي اسيران را شكنجه مي‌كردند و بي‌رحمانه‌ترين و ضد انساني‌ترين اعمال را در مورد آنها روا مي‌داشتند.
گواه روشن اين ادعا خاطرة يكي از آزادگان عزيز به هنگام اسارت مي‌باشد، او مي‌گويد: «ناگهان تعدادي از سربازان را به سمت ما گسيل داشتند. اسراي مجروح را از اسرای سالم جدا كردند ـ ما اغلب مجروح بوديم ـ و بعد آنها را به كمك قنداق تفنگ به سمت گودالي كه مشاهده مي‌شد راندند، جايي كه بي‌شباهت به گودال قتلگاه نبود. عدة كثيري مجروح در گودي قتلگاه روي هم افتاده بودند و ضجه مي‌زدند ما نيز روي آنها سرازير شده بوديم ... تشنگي و عطش بر ما غلبه كرده بود ... بيرون گودي عده‌اي نظامي سلاح به دست ايستاده بودند و چند تن ديگر اسيران جديد را با لگدي كه به كمرشان مي‌زدند به خندق ما پرت كردند ... ناگهان يكي از افسران با قمقمه‌اي از آب سر رسيد ... چند تن را بالا كشيدند و كمي آب دادند. با یک دوربین فیلم‌برداری از این صحنه گزارشی تهیه می‌کردند. گزارش که تمام شد افسر عراقی باقي آب را در مقابل لبان ترك خورده از عطش ما روي خاك ريخت و خندة كريهي كرد و رفت.»
يكي ديگر از آزادگان عزيز دربارة رفتار عراقي‌ها با آنها در هنگام اسارت مي‌گويد:
«دست‌هامان را بستند و بر كجاوه‌هاي عريان موتوريزه نشاندند و از شهرها عبورمان دادند. مردم اطراف خيابان قلوه‌سنگ‌ها را به سوي ما پرتاب مي‌كردند، بچه‌هاي بي‌گناه با چوب به دنبال ما مي‌دويدند و پيرزنان پا به گور به رويمان تف مي‌انداختند...»
آزاده‌اي ديگر در مورد وضعيت محلي كه آنها آنجا استراحت مي‌كردند، مي‌گويد:
«در بغداد قريب ششصد الي هفتصد نفر را در سالني جاي داده بودند. در محلي كه ما بوديم سه سالن داشت. با يك حساب سرانگشتي مي‌شد حدس زد كه نزديك به دو هزار نفر در اين محل زندگي مي‌كنند. شش روز تمام شيره جانمان را كشيدند. آنان كه ضعيف‌تر بودند. جان به جان آفرين تسليم كردند...»
خلاصه اينكه شكنجه، آزار و اذيت روحي و جسمي اسراي ايراني به هنگام اسارت بسيار شديدتر و ضدانساني‌تر از آنچه كه در خاطرة چند آزادة عزيز بيان گرديد مي‌باشد و اينها تنها گوشه‌اي از اعمال وحشيانة عراقي‌ها به هنگام اسارت رزمندگان اسلام بوده است. آنها لحظه‌اي از شكنجة اسرا دست برنداشته آنها را در بدترين شرايط روحي و جسمي قرار مي‌دادند، به تغذيه آنها اصلاً توجهي نمي‌شد و گاه حتي چند روز به آنها غذا نمي‌دادند و به مجروحان نيز اعتنايي نمي‌كردند و بسياري از آنها به همين علت جان خود را از دست مي‌دادند.

1-5 رفتار عراقي‌ها با اسيران ايراني در اردوگاه‌ها
ايران و عراق هر كدام از همان سال‌هاي اوايل جنگ يكديگر را متهم به بدرفتاري و حتي كشتن اسيران جنگي
كردند. به عنوان مثال جمهوري اسلامي ايران در 25 آذر 1360 طي يادداشتي كه براي دبيركل سازمان ملل متحد ارسال كرد، اعلام نمود كه عراق افراد غيرنظامي و اسيران جنگي را شكنجه داده و به قتل رسانده است. ايران در تمام سال‌هاي جنگ نيز در نامه‌هايي به دبيركل، گوشه‌اي از تخلفات عراق از كنوانسيون ژنو و بدرفتاري و خشونت با اسيران جنگي را اعلام‌ مي‌كرد؛ در مقابل آن، شوراي امنيت سازمان ملل هيچ واكنشي درخور مسئولیت خود در برابر آن انجام نداد و در 15 بيانيه‌اي نيز كه درباره جنگ (البته براي پاسخ به شكايات هر دو كشور) صادر كرد، در اين باره سكوت نمود و تنها از طرف‌هاي درگير خواست كه به كليه اصول و قواعد حقوق بين‌الملل انسان‌دوستانه، كه براي درگيري‌هاي مسلحانه وضع شده‌است، پايبند باشند.
به هر حال، گذشته از شكايات ايران عليه عراق در زمينه بدرفتاري با اسيران ايراني، بر كسي پوشيده نيست كه رژيم ظالم عراق لحظه‌اي از شكنجه و آزار و اذيت اسيران در بند دست برنداشته و اين عزيزان را در بدترين شرايط روحي و جسمي قرار مي‌داد. در اينجا نمونه‌هايي از رفتار مأموران عراق با اسيران ايراني از زبان چند تن از آزادگان نقل مي‌شود:

ـ وضعيت بهداشتي اسيران و نحوه برخورد عراقي‌ها با آنها
عراقي‌ها از لحاظ بهداشتي اصلاً به اسراي ايراني توجهي نداشتند و بسياري از اسراي مجروح جان خود را به خاطر بيماري‌هاي جزئي و زخم‌هاي وارده از دست داده و يا به راحتي دست و پاي آنها را به خاطر اينكه زخمي شده بود، از بدنشان جدا مي‌كردند. يكي از آزادگان عزيز در اين باره مي‌گويد: «به اردوگاه وارد شديم ... جايي كه در بيمارستان‌هايش دست شكسته را مي‌بريدند و پاي مجروح را قطع مي‌كردند. كسي دغدغة معالجة اسير را به دلش راه نمي‌داد ... هنگامي كه يك زخم ساده با مراقبت‌هاي ويژة!! آنها عفونت مي‌كرد، عميق مي‌شد و ... آنها با قيافه‌اي دلسوزانه! مي‌گفتند راهي جز قطع عضو وجود ندارد! اين قان‌قارياست و ممكن است موجب مرگ اسير شود.

ـ شكنجه و آزار و اذيت اسيرانشكنجه امري عادي در اردوگاه‌هاي اسرا بوده است طوري كه هر امر كوچكي سبب مي‌شد كه بهانه‌اي براي شكنجه اسيران ايراني به دست عراقي‌ها شود. يكي از آزادگان مي‌گويد: «... آنها هر روز ما را در گوشة حياط روي هم كپه مي‌كردند و شلاق مي‌زدند تا بلندي شلاقشان به هدر نرود و نوك گزندة كابل‌هاشان تلف نشود.»
 همچنين يكي از موارد شكنجه در اردوگاه‌هاي عراقي "قانون سربه‌زيري" بوده است به اين صورت كه اسراي ايراني ملزم بودند كه در برابر عراقي‌ها هميشه سرشان پايين باشد و در صورتي كه اين قانون اطاعت نمي‌شد شكنجه‌هاي سخت‌تري در انتظار آنها بود. تنها هنگام بازديد مأموران صليب سرخ از اسرا مي‌خواستند كه اين قانون را رعايت نكنند و آن هم به اين دليل بوده است كه مأموران مزبور گزارش‌هايي عليه منافع عراق در اين زمينه به سازمان ملل ارائه ندهند.

ـ وضعيت آسايشگاه‌هاعراقي‌ها اسراي ايراني را در بدترين جاها اسكان مي‌دادند و طوري آنها را در آسايشگاه‌ها تقسيم مي‌كردند كه متحمل سخت‌ترين عذاب و شكنجه روحي و جسمي مي‌شدند. در اين زمينه به خاطرات يكي از آزادگان اشاره مي‌كنيم كه مي‌گويد: «چهل نفرمان را در اتاقي چهار نفره حبس كردند كه فقط روزنه‌اي كوچك در قسمت بالاي يكي از ديوارهايش داشت. درِ اتاق آن‌قدر باز نمي‌شد كه آدمي جاي آن را فراموش مي‌كرد.»
يكي از آزادگان عزيز كه در اردوگاه رُمّاديه 10، به مدت 5 سال اسير بود، وضعيت رفاهي، آموزشي و بهداشتي اسيران ايراني را چنين تشريح مي‌كند:
«ما از حداقل امكانات رفاهي برخوردار بوديم. جاي سكونت ما براي تعداد نفراتي كه در آن زندگي مي‌كرديم بسيار كوچك بود. آسايشگاه ما از حمام و دستشويي كافي برخوردار نبود و آن هم ما فقط هر روز يك بار و در ساعت مشخص به محوطه آسايشگاه آمده و به دستشويي مي‌رفتيم كه آن هم به خاطر سوت دژبان اكثراً نمي‌توانستند يا فرصت نداشتند كه به دستشويي بروند.
كيفيت غذاي ما بسيار بد بود و از نظر كمّي نيز بسيار پايين بود به طوري كه بر اساس استاندارد پزشكي معدة اسراي ايراني غيرطبيعي و منقبض شده بود.»
او مي‌افزايد: «اردوگاه‌هاي عراقي داراي امكانات بهداشتي بسيار پاييني بود. به عنوان نمونه اسراي ايراني حق نداشتند حتي ماهانه يك بار استحمام نمايند و گاهي با يك تيغ ده نفر از اسرا سر و صورت خودشان را اصلاح مي‌كردند. داروها و ديگر امكانات بهداشتي كه صليب سرخ، در اختيار آنها مي‌گذاشت تا به اسرا تحويل بدهند خودشان استفاده مي‌كردند طوري كه يك روز به خاطر اعتراض بنده به اين وضعيت نزد مأموران صليب سرخ، از طرف نگهبان احضار و تنبيه شدم و به همين خاطر يك روز كه به بهداري مراجعه كردم تا دندان پوسيده‌ام را بكشم، بهدار يك دندان سالم من را همراه آن كشيد که ريشة آن در لثه‌ام ماند و تا آخر اسارت اذيتم مي‌كرد تا اينكه به ايران بازگشتم و آن را مداوا نمودم و...»
به لحاظ آموزشي، آنها نه تنها كمكي به آموزش اسيران نمي‌كردند، بلكه امكانات آموزشي‌اي كه صليب سرخ براي اسيران ايراني تحويل آنها مي‌داد نيز براي خودشان برمي‌داشتند.
اين موارد گوشه‌اي از رفتار بسيار غيرانساني نظاميان عراقي‌ با اسيران ايراني بوده است و واقعيت امر چيزي بسيار شديدتر و بي‌رحمانه‌تر از آنچه كه گفته شد، مي‌باشد. عراقي‌ها اسيران ايراني را به بهانه‌‌اي كوچك روزها در تشنگي و گرسنگي نگه می‌داشتند و پس از آن با باتوم و كابل به شكنجه آنها مي‌پرداختند طوري كه يكي از اسيران عزيز در زير شكنجه‌هاي آنها و آن هم به خاطر يادآوري منشور ژنو دربارة اسيران جان خود را از دست داد.

منبع: برگرفته از کتاب جنگ ایران و عراق، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: وضعیت نظامی عراق در جنگ÷ دفاع متحرک÷ جیش الشعبی