دایره المعارف دفاع مقدس - موسوعة الحرب العراقیة الایرانیة - Encyclopedia of Iran Iraq war

سه شنبه هشتم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

سال ششم جنگ (31/6/1364 ـ 31/6/1365)

بخش هفتم: سال ششم جنگ (31/6/1364 ـ 31/6/1365)

تغيير توازن به سود ايران

حمايت سياسي و نظامي جهان از عراق روزبه‌روز افزايش مي‌يافت. كمك‌هاي اطلاعاتي امريكا به عراق، تسهيل در انتقال تكنولوژي پيشرفته تسليحاتي به اين كشور و نيز حمايت مالي و ارسال تجهيزات پيشرفته، ارتش عراق را به رغم آسيب‌هاي فراوان، تقويت كرده بود. در وضعيتي كه توان دشمن فقط از جنبة پياده نظام به 550 گردان پياده مي‌رسيد و توان سپاه براي آفند از 80 گردان تجاوز نمي‌كرد، اعتقاد برخي بر اين بود كه با توان موجود مي‌توان به يك عمليات پيروزمندانه دست يافت و جنگ را به پايان رساند. گروهي معتقد بودند كه ضرورت ادامه جنگ غيرقابل انكار است، گرچه با توان موجود ميسر نباشد. مبتني بر اين اعتقاد، امام خميني در آستانه ششمين سال جنگ، حكم تشكيل سه نيرو را به سپاه ابلاغ كرد. سپاه كه از سال 1362 به فعاليت دريايي پرداخته و قرارگاهي را به همين منظور تشكيل داده بود و مسئوليت فرماندهي يگان موشكي كشور را نيز بر عهده داشت، براي اجراي اين فرمان آماده بود؛ اما تحقق اين فرمان به زمان و امكانات و نيز پشتيباني و حمايت مسئولان كشور نياز داشت.

سپاه براي اجراي عمليات موفق، حداقل به 300 گردان نياز داشت ولي كشور براي تجهيز اين تعداد گردان آماده نبود. لذا سپاه بر سر دوراهي اعلام عدم امكان ادامه جنگ و يا قبول ادامه جنگ با امكانات موجود، راه‌حل دوم را پذيرفت و به توان موجود بسنده كرد. تنها راه تقويت سپاه با اعزام بزرگ نيروهاي بسيج تحت عنوان سپاهيان محمد(ص) ميسر مي‌شد. به اين ترتيب، سپاه توانست 140 گردان وارد صحنه عمليات والفجر8 كند و طي 75 روز جنگ با ارتش عراق، منطقه آزاد شده را حفظ نمايد. اين اولين عمليات بزرگ سپاه بود كه بدون حضور ارتش به اجرا درآمد و پيروزمندانه نيز به پايان رسيد.

سال ششم، سال ورود نسبي دولت در جنگ نيز مي‌باشد. تشكيل ستاد پشتيباني جنگ با مسئوليت معاون نخست‌وزير و به كارگيري برخي وزارت‌خانه‌ها و كارخانه‌هاي دولتي، نقش جديدي را در جنگ به دولت بخشيده بود. در عين حال اين اقدام مفيد، تمام نيازمندي‌هاي جبهه را برطرف نمي‌كرد.

اصلي نبودن مسئله جنگ، تأثيرات ناشي از تحريم‌هاي بلندمدت اقتصادي، و نيز تعهد دولت به عادي نگه‌داشتن وضعيت زندگي مردم، مانع از نقش تعيين كننده دولت در جنگ بود. حضور دولت علي‌رغم مؤثر و مفيد بودنش، تحولي در جنگ ايجاد نكرد. به عبارت ديگر، به آن معنا كه دولت در عراق نقش داشت و به گونه‌اي كه در تمام جنگ‌هاي مهم روي داده است، هرگز تمام امكانات كشور وارد جنگ نشد و يا زمينه‌هاي لازم براي ورود دولت در جنگ به وجود نيامد.

پيروزي بزرگ والفجر8 كه ارتباط عراق با خليج‌فارس را تقريباً قطع كرد و همسايگي ايران با كويت را در پي داشت و طي آن انهدام وسيعي در ارتش عراق صورت گرفت، به پايان جنگ منجر نشد؛ زيرا دنيا حاضر نبود ايران را پيروز ببيند. در نتيجه، به جاي پذيرش خواسته‌هاي منطقي ايران اسلامي، به تقويت عراق پرداخت. بعد از اين پيروزي بزرگ بود كه حمايت تسليحاتي غرب و شرق از عراق به طور سرسام‌آور افزايش يافت.

استراتژي دفاع متحرك عراق

ارتش عراق پس از هجوم سراسري نسبتاً ناموفق خود، به مدت پنج سال در لاك دفاعي فرو رفت. اگرچه در اين مدت، تلفات سنگيني بر تجهيزات و نيروي انساني ارتش عراق وارد آمد؛ ليكن پشتيباني همه‌جانبه ارتجاع عرب و ابرقدرت جهاني از طريق حمايت‌هاي سياسي، كمك‌هاي نقدي، سرازير كردن تجهيزات و امكانات و ارائه  همفكري و مشاورت نظامي نه تنها اين ارتش رو به افول را سرپا نگه داشت، بلكه به تدريج بر قوت و قدرت آن افزود. علاوه بر آن، عوامل جديدي از جمله اعطاي مجوز استفاده از سلاح‌هاي شيميايي و نيز موشك‌هاي دوربرد و مورد هدف قرار دادن مراكز مسكوني و اقتصادي، از فروپاشي ارتش دشمن جلوگيري كرد. بر همين اساس، ارتش عراق كه در ابتداي جنگ 202 هزار نيرو داشت، تا پايان سال 1364 نزديك به 220 هزار كشته، زخمي و اسير داده بود و از 3530 تانك و نفربر تحت اختيار خود در آغاز جنگ، نيز تا اين زمان 5290 دستگاه منهدم و يا به غنيمت گرفته‌شده‌بود. با اين‌حال، درآغاز سال 1365 ارتش عراق حدود 5850 تانك و نفربر و 540 هزار نفر پرسنل در اختيار داشت.

در اين وضعيت و در پي عمليات موفق والفجر8 و شكست تلاش‌هاي 75 روزه ارتش عراق براي عقب راندن قواي خودي از منطقه فاو و در نتيجه تغيير توازن سياسي - نظامي به نفع جمهوري اسلامي، ارتش عراق با به‌كارگيري شيوه‌اي جديد در جنگ كوشيد تا از لاك دفاعي خارج شده و حالت تهاجمي به خود بگيرد. اين اقدام مي‌توانست ضمن جبران بخشي از شكست‌هاي رژيم عراق، روحيه ارتش آن كشور را ترميم كند. بنابراين به سپاه‌هايش كه در سراسر مرز مستقر بودند، مأموريت داد تا در نقاط ضعيف و قابل رخنه خطوط پدافندي، در مناطقي كه از اهميت نسبي برخوردارند، به عمليات بپردازند. بر همين اساس، در هجوم نسبتاً موفق به مهران - كه نقطه اوج اين تحركات بود - عراق جرأت يافت اتخاذ استراتژي جديدي موسوم به دفاع متحرك را رسماً اعلام كند.

پس از تهاجم عراق به مهران، هر دو جبهه خودي و دشمن، به فرصتي براي آمادگي مجدد نياز داشتند تا برنامه‌ريزي خويش را به طرف مقابل ديكته كنند. اجراي موفقيت‌آميز عمليات كربلاي1 با همت نیروهای ایران، پاياني بود بر استراتژي جديد دشمن و آغازي بود براي تغيير وضعيت و به دست‌گيري مجدد ابتكار عمل. به اين ترتيب، بار ديگر ارتش عراق در لاك دفاعي فرو رفت و در پشت خاكريزها و دژهاي خويش به انتظار تهاجمات غيرمنتظره نيروهاي اسلام نشست.

در ششمين سال جنگ علاوه بر عمليات بزرگ والفجر 8، با تأكيد حضرت امام بر ندادن فرصت آرامش به دشمن، و با همت نیروهای ایران، عمليات‌هاي والفجر9 (منطقه عمومي سليمانيه)، كربلاي1 (مهران)، كربلاي2 (حاج عمران) و كربلاي3 (اسكله العميه) با موفقيت به اجرا درآمد.



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش هفتم, سال ششم جنگ